مدرسه چیست؟ شاید بد نباشد در ابتدای سال تحصیلی از خودمان بپرسیم آیا چند دیوار آجری، سقفی بالای سر و تختهای برای نوشتن درس برای یک مدرسه کافی است؟ آیا همین که دانشآموزانی هر صبح زیر یک سقف بنشینند، معلمی روی تخته سیاه درسی را بنویسد و زنگ تعطیلی مدرسهای بخورد، برای نظام آموزشی کفایت میکند؟ به اعتقاد روانشناسان تربیتی و صاحبنظران عرصه آموزشوپرورش، اهمیت کلاس و مدرسه اگر بیشتر از تأثیر معلم بر پویایی دانشآموزان نباشد، کمتر نیز نخواهد بود؛ شاید به همین دلیل است که کلاس و محیط مدرسه را «معلم دوم» دانشآموزان خطاب میکنند.
در کشور ما کم نیستند مدارسی که تلاش میکنند برای ایجاد تمایز و با هدف جذب دانشآموزان خاص، معماری سنتی مدارس را کنار گذاشته و مطابق با اصول معماری مدرن مدارسی بسازند که در آنها کلاس به خدمت شیوههای آموزشی نوین درآمده است. این در حالی است که اکثر دانشآموزان ایرانی در مدارس بیمارستانی درس خوانده و به دلیل عدم انطباق روشهای آموزشی با نیازهای امروز، انگیزههای خود را از دست داده و در معرض خطر ترکتحصیل قرار میگیرند. اوایل شهریور امسال در میان انبوهی از کمپینهایی که در فضای مجازی برای تأمین لوازمالتحریر تشکیل شده بودند، حرکتی متفاوت به نام «زنگ حیات» شکل گرفت تا حیاط بایر مدرسهای در روستای رخنه، واقع در شهرستان فریمان را به محیطی برای سرگرمی در کنار آموزشهای کاربردی تبدیل کند. مسئولان این کمپینِ خلاقانه که پیش از این با فعالیت در پویش مدرسهسازی «ایران من» فعالیت خود را در عرصه توسعه آموزشی آغاز کرده بودند، با حمایت داوطلبان و جذب منابع مورد نیاز، حیاط مدرسه سعدی در رخنه را رنگآمیزی کردند، بخشی از زمین مدرسه را با کمک دانشآموزان زعفران کاشتند و مدرسه را به محلی تبدیل کردند که به دانشآموزان دختر و پسر انگیزه میدهد. در این گزارش مروری خواهیم داشت بر چگونگی شکلگیری کمپین زنگ حیات و فعالیتهای اصلی و فرعی آن.
کمپینی که تمامی ندارد
همه ما دوست داریم به دانشآموزانی که در مناطق کمتربرخوردار درس میخوانند هدیه بدهیم، اما شاید هرگز به این نکته فکر نکنیم که هدیهای برای آنها در نظر بگیریم که ماندگار باشد. بروبچههای کمپین «زنگ حیات» به دنبال انجام کاری در مدرسه سعدی بودند که بر زندگی دانشآموزان؛ چه در داخل مدرسه و چه خارج تأثیرگذار باشد؛ مینا کامران، مدیر اجرائی کمپین «ایران من» و کسی که از صفر تا صد «زنگ حیات» را مدیریت کرده است، درباره فلسفه راهاندازی این پویش میگوید: «یکی از مشکلات مدارس، بهخصوص در مناطق دورافتادهتر در کشور ما این است که معلمها به دلیل مشکلات معیشتی و سختی رفتوآمد انگیزههای لازم را برای تدریس ندارند، معمولا به مرور همان چیزی که برایشان تعریف شده اکتفا میکنند و خلاقیتی در تدریس به خرج نمیدهند». دستاندرکاران ایرانِ من ولی اصرار داشتند که معلم میتواند به الهامبخشترین و تأثیرگذارترین فرد زندگی یک دانشآموز تبدیل شود. آنها که بیش از سه سال در حوزه مدرسهسازی در مناطق محروم فعالیت داشتند، به این نتیجه رسیدند که برای شناسایی و حمایت از معلمان پرانگیزه و دغدغهمندی که تعداد آنها در کشور ما کم نیست، کمپینی بهعنوان معلم خلاق برگزار کنند و به معلمها در حل مشکلات و معضلات مدرسه یا روستای موردنظر کمک کنند. مینا کامران دراینباره میگوید: «چندبار فراخوان دادیم، در فضای مجازی اطلاعرسانی کردیم و از معلمها خواستیم پروپوزالهای خود را بفرستند تا در اجرائیکردنشان به آنها کمک کنیم، ولی جوابی نگرفتیم، هیچ پیشنهاد خلاقانهای نداشتیم، احساس کردیم داریم شکست میخوریم». برخی از معلمها حتی از شناسایی مشکلات هم ناتوان بودند؛ تعجبی نداشت، بیانگیزگی فراگیر باعث شده بود بیشتر مشکلاتی که معلمها مطرح میکنند حول محور مسائل تکراریای مثل خرابی مدرسه و کمبود لوازمالتحریر بچرخد؛ ضمن اینکه هیچ معلمی راهحلی عملیاتی در ذهن نداشت. این خلأ بزرگ، کمپین معلم خلاق را به سمت حرکتی مؤثرتر سوق داد: «فکری که به سرمان زد این بود که با راهاندازی یک گروه مجازی با نام «معلم خلاق» و عضویت ٣٠ معلم باانگیزه از روستاهای محروم سراسر کشور، بحرانها و تنگناهای آموزش در این مناطق را به بحث بگذاریم. بعد از مدتی تصمیم گرفتیم دوره آموزشی آنلاینی برای این معلمان برگزار کنیم تا آنها را با مهارتهای ریشهیابی مشکلات، حل مسئله و تکنیکهای خلاقیت بیشتر آشنا کنیم». ایده دستاندرکاران «ایران من» این بود که در قالب همین دوره آموزشی از معلمان بخواهند طرحهای خود را برای حل مسائل محلی مطرح کنند. در طول دو هفته، اعضای گروه درباره طرحها بحث میکردند و پروپوزالها به پختگی میرسیدند. مینا کامران که معتقد است این مرحله یکی از جالبترین مراحل کار بوده، میگوید: «معلمانی که پیشنهاد اولیهشان خرابی مدرسه بود، مسئلهشان را تغییر دادند. یکی از طرحهایی که در این دوره قوام گرفت طرح معلم روستای رخنه برای کاهش خشونت و افزایش نشاط در مدرسه با ایجاد زمینهای بازی برای حیاط دراندشت بود». همانجا این جرقه در ذهن ایرانِمنیها زده شد که میتوانند با کمک دانشآموزان به حیاط مدرسه حیات ببخشند.
خشونتی که از مدرسه شروع میشود
قلدریکردن دانشآموزان (Bullying) در مدارس یکی از شایعترین معضلاتی است که معلمان جهان با آن دستوپنجه نرم میکنند. این مسئله در مناطق محروم کشورمان یکی از انگیزههای ترکتحصیل برای دانشآموزان ضعیفتر بوده است. افت تحصیلی دانشآموزان رخنهای هم به گفته «معصومه جدید»، معلم خلاق این مدرسه، تا حدود زیادی ریشه در فضای خشک و بیروح مدرسه و خشونت نهادینهشده در دانشآموزان بهویژه پسران دارد. او دراینباره میگوید: «در اولین سال حضورم در این مدرسه، متوجه مشکلات زیادی شدم؛ ازجمله خشونت بین دانشآموزان و برخورد نامناسب برخی همکاران با آنها، نبود امکانات آموزشی و ورزشی و نبود فضای سبز با وجود وسعت زیاد زمین مدرسه». او سعی کرده بود تا حدودی به رفع مشکلات موجود بپردازد؛ اما پیچیدگی مسائل دانشآموزان باعث شده بود در این مسیر تنها بماند و به دلیل کمبود بودجه نتواند کاری از پیش ببرد. زمانی که به گوش دستاندرکاران کمپین ایران من رسید که در دبستان سعدی که هم دخترانه است و هم پسرانه، هیچ امکاناتی برای تفریح و بازی دانشآموزان وجود ندارد، تصمیم گرفتند با انجام تعمیرات در حیاط مدرسه، رنگآمیزی مدرسه و حیاط، ساخت زمینهای بازی، احداث باغچههای کشاورزی و راهاندازی و تجهیز کتابخانه، به جنگ خشونت نهادینهشده در کودکان رخنهای بروند. مینا کامران و همکارانش با همین هدف کمپین «زنگ حیات» را راهاندازی کردند. او درباره ضرورت توجه به محیط مدرسه میگوید: «مدارس کشور ما معمولا به نیازهای گوناگون دانشآموزان بیتوجه هستند و این یک ضعف بنیادی است». وقتی از کامران درباره چرایی توجه پویش ایران من به خشونت میپرسم، میگوید: «متأسفانه خشونت نهفقط در مدارس محروم که حتی در مدارس شهرهای پیشرفته هم تبدیل به معضل شده است. زمانی که از مسئولان درباره چرایی شیوع خشونت در مدارس میپرسیم، پاسخ میدهند خشونت در مدرسه نمودی از خشونت در جامعه است». او چنین پاسخی را به معنای سرباززدن از مسئولیت اصلی مدارس یعنی پرورش کودکان میداند. این فعال اجتماعی میگوید زمانی که زنگ حیات را با همراهی داوطلبان پویش ایران من زدند، باور داشتند خشونت در کودکان ذاتی نیست؛ از خانواده و جامعه شروع میشود و مدرسه میتواند در تثبیت یا کنترل آن نقش مؤثری داشته باشد: «٢٠ درصد دانشآموزان در یک مدرسه خشن ناقل اعمال و رفتار خشونتآمیز به دیگران هستند. قبلا رسم بر این بود که معلمان با تنبیه کودکان خشن یا مربیان پرورشی از طریق حرفزدن با آنها، سعی در کنترلشان داشتند؛ اما این راهحلها تأثیر چندانی بر کنترل خشونت در مدارس نداشتهاند». ناکارآمدی روشهای سنتی باعث شد ایدههایی خلاقانه برای کنترل خشم میان دانشآموزان رخنهای در قالب پویش زنگ حیات به کار گرفته شود که مدرسه با فضایی دلپذیر تنها بخش کوچکی از آن بوده است.
گرهای که با کمک دانشآموزان باز میشود
پویش زنگ حیات با یک شعار امیدوارکننده آغاز شد: «افزایش نشاط در مدرسه رخنه، برای کاهش خشونت دانشآموزان»؛ اما نکته مهمتری که در همه مراحل کار مبنا قرار میگرفت، این بود که اگر بچهها همکاری نکنند، مدرسه سعدی زیبا میشود ولی زیبا نمیماند. داوطلبان زنگ حیات دو هفته مانده به آغاز مدارس، راهی فریمان شدند تا رنگ و نشاط را به مدرسه بازگردانند. دانشآموزان پسر از سروکول هم بالا میرفتند و دختران گوشهای ایستاده بودند تا ببینند تهرانیها چطور برای دیوارهای مدرسه درخت و پرنده میکشند. بعضیها هم دلشان میخواست کمک کنند، آمده بودند برای نقاشیکردن روی دیوارها. همان موقع که بعضی از دانشآموزان از دیدن درختهایی که روی دیوار راهروی مدرسه نقش میبست، چشمهایشان برق میزد، بعضیهای دیگر با تعجب نگاهی میکردند و میگفتند: «چه فایده آنقدر زحمت میکشید؟ هفته دیگه بچهها همه رو خراب میکنن». دستاندرکاران پویش زنگ حیات اما هر بار با کولهباری از راهحلهای جدید برای جذب همراهی همه دانشآموزان به مدرسه میرفتند. یکی از این راهحلها، فراهمکردن باغچهای برای کشاورزی در حیاط مدرسه و کاشت محصولات زراعی با کمک دانشآموزان بود. از آنجا که کلاس درس و حیاط مدرسه «معلم دوم» دانشآموزان به حساب میآید، ارائه آموزشهای کاربردی در محوطه مدرسه میتواند تأثیرات زیادی در انگیزهبخشی به آنان داشته باشد. مینا کامران درباره دلایل طرح ایده باغچه پرورش زعفران در مدرسه رخنه میگوید: «متأسفانه مطالبی که در مدارس ما تدریس میشود، تناسبی با نیازهای امروز و آینده کودکان ندارند و به همین دلیل از هرگونه جذابیتی خالی هستند. ما در کمپین زنگ حیات تصمیم گرفتیم با اجرائیکردن ایده زمین کشاورزی در حیاط مدرسه رخنه، فضایی دلپذیرتر برای دانشآموزان فراهم کنیم و خشونت در مدرسه را کنترل کنیم که خوشبختانه مدیر خوب مدرسه آقای مقدم نیز در اجرای آن همراهی خوبی داشتند».
دانشآموزان دبستان سعدی با همراهی کمپین زنگ حیات و با راهنمایی کارشناس کشاورزی حاضر در مدرسه، پیازهای زعفرانِ اهداشده از طرف یکی از کشاورزان بنام منطقه به اسم آقای سالاری را پاکسازی کرده و در زمینی به وسعت ١٣ هکتار کاشتند؛ به امید اینکه سال بعد گلهای ارغوانی حیاط خاکستری مدرسه را رنگآمیزی کنند. مینا کامران درباره اهمیت احداث مزرعه زعفران میگوید: «بیشتر بچههای دبستان سعدی خودشان کشاورزی میکنند و شاید دل خوشی هم نسبت به این کار نداشتند، به همین دلیل به ذهنمان رسید نصف پیازهای زعفران را به روش سنتی و نصف دیگر را به روش مدرن بکاریم تا کار کشاورزی را به فعالیتی اثربخش و جذاب برای دانشآموزان تبدیل کنیم». کشاورزی با تأکید بر بهرهوری، مهمترین اصل در کمپین زنگ حیات بوده است.
به گفته دستاندرکاران این پویش یکی از برنامههای دیگری که قرار است در فازهای بعدی اجرائی شود، احداث گلخانهای برای کاشت سبزیجات و صیفیجات ارگانیک است. مینا کامران دراینباره میگوید: «ما تصمیم گرفتیم علاوه بر زعفران، گلخانهای کوچک بسازیم و به کمک یکی از کارشناسان آموزش کشاورزی که با مسائل توسعه پایدار آشنا است، برای دانشآموزان داوطلب و علاقهمند کارگاههای آموزشی برگزار کنیم». او معتقد است همه این فعالیتها تمرینی برای دانشآموزان است که بتوانند در مسیر توسعه روستا و منطقه خودشان قدم بردارند. این دانشآموزان میتوانند از طریق آشنایی با روشهای مدرن و کارآمد در کشاورزی به نیروهایی توانمند و تأثیرگذار در اقتصاد منطقه خودشان تبدیل شوند. مینا کامران میگوید آموزشهای مبتنی بر زندگی واقعی میتواند در کنترل خشونت در مدرسه هم تأثیرگذار باشد: «درصورتیکه نتیجه لازم را در کاهش میزان خشونت نبینیم، زمینه را برای دانشآموزان فراهم میکنیم که خودشان مشکلاتشان را بیان کرده و برای آنها راهحلی در نظر بگیرند». بخش درخورتوجهی از منابع جذبشده صرف ارائه آموزشهای غیرمستقیم به دانشآموزان درباره مهارتهای زندگی خواهد شد؛ فعالیتهایی مانند پخش فیلمهای آموزشی، بازیهای مرتبط با کنترل خشونت، برگزاری کارگاههای آموزشی با حضور خانوادهها ازجمله تمهیداتی است که میتواند به دانشآموزان کمک کند و در بازکردن این گره کور مؤثر باشند.
وقتی جمع تصمیم میگیرد
شاید جذب منابع مالی در نگاه اول ساده به نظر برسد. پویش زنگ حیات هم میتوانست با حمایت چند خیر اصلی که تعدادشان هم محدود باشد، منابع مورد نیاز برای رنگآمیزی مدرسه، تجهیز کتابخانه و زمین کشاورزی را فراهم کنند. بااینحال ترجیح دادند از مشارکت عموم مردم بهویژه اهالی خراسان بهره ببرند. «در این سه سالی که در پویش مدرسهسازی ایران من کار میکنیم، خیران مشخصی داریم که بیشتر آنها کارآفرینان بخش خصوصی هستند. در این مدت افراد زیادی به ما مراجعه میکردند که دوست داشتند با مبالغ کم در توسعه آموزشی نقشی داشته باشند؛ بنابراین تصمیم گرفتیم در کمپین زنگ حیات این امکان را برای عموم مردم فراهم کنیم که با هر مبلغی که دوست داشته باشند، ما را حمایت کنند». این را مینا کامران در حالی میگوید که معتقد است زنگ حیاتی که با کمک هزار و ٢٠٠ فرد نیکوکار عملیاتی شده است، از ارزش بیشتری برای دانشآموزان رخنه برخوردار است. حامیان مالی این پروژه هم از اینکه با مبلغی خرد، تغییر و تحولی بزرگ را رقم میزنند، خوشحال بودند. آنها میتوانستند با مراجعه به وبسایت دونیت (٢nate) که در زمینه کراودفاندینگ (جذب سرمایه جمعی) تخصص دارد، هر مبلغی را که مدنظرشان است به حساب زنگ حیات واریز کنند، حتی هزار تومان. مینا کامران درباره دلایل انتخاب روش کراودفاندینگ میگوید: «ما در حال انجام مراحل ثبت پویش ایران من هستیم؛ بههمیندلیل شماره حساب مشخصی نداشتیم. برای اینکه از شفافیت مالی کافی برخوردار باشیم؛ به وبسایت دونیت که استارتآپ معتبری در حوزه جذب منابع مالی است، اعتماد کردیم». آنها همچنین با فراخوانهای متعددی که در فضای مجازی منتشر کردند، جمع پرشوری از داوطلبانِ خراسانی را نیز به جوانانی که پیشازاین به پویش ایران من پیوسته بودند، افزودند. داوطلبانی که با یک هفته فعالیت شبانهروزی و با مدیریت مهسا تهذیبی در فاز اول و مینا کامران در فاز دوم به زنگ حیات رنگ و بوی فعالیتی جمعی ببخشند. حالا یک ماه از قرارگرفتن زنگ حیات در فهرست پروژههای تأثیرگذارِ وبسایت دونیت میگذرد و بچههای این پویش به فاز سوم که مهمترین بخش کار را در بر میگیرد، فکر میکنند. آنها به دنبال داوطلبان مشهدی هستند که بتوانند با همراهی یکی از استادان بنام دانشکده علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد در برگزاری کارگاههای آموزش مهارتهای زندگی و تربیتی دانشآموزان و تهیه پکیجهای مهارتهای زندگی و کنترل خشم برای دانشآموزان و خانوادههایشان، شادی را در مدرسه سعدی رخنه پررنگتر کنند.
بدون دیدگاه